سلام گلم
نميدونم چرا هروقت وبت رو باز ميکنم بعد از 10 ثانيه محو ميشه و نمي تونم مطلبت رو بخونم .برا همين مطلب پيرزن رو اصلا متوجه نشدم.شايدم سيستمم ويروسيه!!!!!!شايد
فقط زود نظرات رو باز کردم تا برات علت اينکه نتونستنم نظر بزارم رو بگم
شايد ويندوزم رو عوض کنم درست شه.
ان شالله
آن همه پول حاصل فروش عرسکهايي بوده که در طول يک عمر زندگي مشترک ، هربار از همسر رنجيده بود شروع به بافتنش کرده بود.
کاش پندهاي قصه ها فراموشمان نمي شد
همين امثال شماهان که ملتو وادار به طلاق مي کنن ديگه !
از يه جايي اومده !
شما مگه فوضولي ؟!
اين پيرزنه هر بارکه ازپيرمرده دلخور ميشده يه عروسک ميبافته اگه پيرمرده ازدلش درمياورده يا کاري ميکرده که پيرزنه ببخشدش ،ميبرده و عروسکه رو ميفروخته... اين پولها براي فروش بقيه ي عروسکايي بوده که پيرزنه تونسته بوده پيرمرده رو ببخشه... اين دوتا عروسک باقيمونده رو هنوز پيرمرده از دل پيرزنه در نياورده بوده
درسته؟
(آبجي گلم غلط هم اگه بود بگو درسته آبروداري کن بعدا باهم حساب ميکنيم!)