فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز
درد حسین (ع) چه بود... -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


روز تاسوعا توی صف نماز جماعت آماده ی نماز بودیم که یه خانم مسنی از در وارد شد، منم کنار دستم به اندازه ی یه نفر جا بود، این شد که یه دفعه حس نوع دوستیم گل کرد و به اون بنده خدا جا دادم...

نماز که شروع شد دیدم حرکاتش رو هماهنگ با جماعت انجام نمیده!

شصتم خبر شد که نماز رو فرادا اقامه کرده!

بعد نماز بهش گفتم خانم محترم فکر نمیکنین صف اول ایستادین نماز بقیه دچار مشکل میشه!

بعدم من بخاطر اینکه ثواب کرده باشم جا دادم به شما که نماز جماعت بخونی نمیدونستم قصد فرادا خوندن داری!

چند دقیقه همینجور نگام کرد...

بعد گفت:

سر کوچه نذری میدن فرادا خوندم که تا غذا تموم نشده به اونجا برسم...

بهش گفتم: امام حسین شهید شد تا نماز برپا باشه...

بعد پیش خودم گفتم:

زحمت نکش باد!

اینجا قاصدکها با تلنگر هم نمیپرند...

اونجا بود که بخاطر مظلومیت سید الشهدا بغضی ساعتها راه گلوم رو بسته بود...


+نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17ساعت 9:0 عصر توسط غریبه ی همیشه آشنا | نظرات ( ) |