رفیقِ من سنگِ صبورِ غمهام، به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیشکی نمیفهمه چی حالی دارم، چه دنیایِ رو به زوالی دارم مجنونم و دل زده از خیلیا، خیلی دلم گرفته از خیلیا نمونده از جوونیام نشونی، پیر شده ام، پیرِ تو ای جوونی ...................................................................................................... خیلی سخت و دردناکه، که باشی اما حضورت هیچ دردی رو دوا نکنه... خیلی تلخ و آزار دهنده است، که غم عزیزت رو ببینی اما مرهم دردش نباشی... خیلی مسخره است، که حس کنی توی غم و شادیش شریکی درصورتیکه حتی محرم اسرار دلشم نیستی... درچنین مواقعی آدم حس پوچی بهش دست میده، حس اینکه کاش نبود... |
ABOUT
غریبه ی همیشه آشنا MENU
Home
|